سفارش تبلیغ
صبا ویژن

_منجی ظهور میکنه، اون همه چی رو تغییر میده. اونایی رو که مسبب گمراهی و بدبختی مردمن رو از بین میبره. مردم طعم دین داری رو میچشن. اون میاد برای ایجاد وحدت و رهبر همه ی ما میشه...

اینها چند جمله ای بودن از کتاب”خاطرات سفیر” که نویسندش نیلوفر شامهری ست. فکر نمیکردم بعد از این همه کتاب نخونی بتونم در چند ساعت یه کتابو تموم کنم، کتاب قطوری نیست ولی اونقد جاذبه داشت که نتونم زمین بذارم. دیروز دوستم مهمون خونه مون بود و قبلش بهش گفته بودم تعریف این کتابو شنیدم و وقتی ازم پرسید چی کادو بیارم منم بی رودربایستی این کتابو پیشنهاد دادم و واقعا خوشحالم ازین هدیه! نویسنده ی کتابو تو برنامه تلویزیونی اتفاقی دیدم و وقتی اسمشو روی جلد کتاب دیدم تازه فهمیدم کیه! آدم جالبیه. حالا از نیلوفر که بگذریم ازینکه رفیقم اومد خونمون و کلی با هم گپ زدیم هم خوشحال شدم، هر چند صبح که میخواستم بیدار شم ناهار درست کنم داشتم خودمو فحش میدادم و دلم نمیخواست از رختخواب بکنم ولی بعدش از هم نشینی و هم صحبتی با کسیکه خیلی بوی خدا میداد لذت بردم یجورایی هنوز در من اثرش هست و دلم نمیخواد حتی گناهی مرتکب بشم، چقد بعضی آدمو خوبن! زورکی خوبت میکنن. دلم برای خودم خیلی میسوزه، معصومیت از دست رفته شدم، چه بلاهایی سر خودم نیوردم، حیف!!! 


+تاریخ چهارشنبه 97/10/26ساعت 3:20 صبح نویسنده ره گذر | نظر