واي خدا شماها کي بودين ديگه!! من کلاً تو تمام دوران تحصيلم يادم نمياد که يه نمره تقلب کرده باشم، البته نمي گم به فکرش نبودم، اما بلد نبودم، تو دوران دبيرستان يه روز با مامانم صحبت مي کردم نمي دونم صحبت از چي شد مامانم بهم گفت تقلب نکني و يه جمله ي ديگه هم گفت، از اون روز تصميم گرفتم به جاي فکر کردن به بقيه يا اميد داشتن به ديگرون از خدا بخوام که کمکم کنه، و هرکسي سر جلسه مي گفت تقلب برسوني يا ... بهش رک مي گفتم شرمنده من تقلب نمي کنم مي توني خودت نگاه کن بنويس، اوج اين اتفاق توي امتحان سيستم عاملم بود، درس خونده بودم اما خودم مي دونستم ک نمرم در اون حد نبود، اما نمي دونم خدا چه جوري کمکم کرد و نفر دوم کلاس شد نمرم!!! خودم حاج واج مونده بودم.

اه اه اينقده از اين مدار و اينا بدم مياد
خيلي گنا داشتينااااا

کلللليييييييييييي خنديدم بهت

اينارو !!!!!!!!!!!!!=))))))))) مدادي دقيقا به چي ميخنديدي؟؟؟:))))

تسنيم خجالت نميکشي؟؟ دوم دبستان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

ره گذر از تو توقع نداشتم:دي
من اصلا جرئتش رو ندارم چندباري ام که تقلب کردم مث چي پشيمون شدم(آيکن يکعدد سناي پر از تجربه)

ولي من تقلب که ميکردم هم به تابلويي تو نبوده!! آخه کتاب مهندسي رو چجوري گذاشتي جلوت!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟

مگه نرم افزار نبودي چرا مدار داشتيد پس؟؟ :-اس

من از سال دوم ديگه تو بغل دبيرم تو کلاس:دي يني تو حلقش، اينه ک اونا هم فک مي کنن عجب بچه ايه اين دختره(يعني من)
امتحان ادبيات ها هميشه نمره ام ناخودآگاه خوب بود، ولي کلا واسه اطمينانم ک شده کتاب باز مي کردم ،آخرين امتحان پارسال رو يادم نميره، تو جلق معلم داشتم قشنگ ورق ميزدم کتابو صداشم ميومد تازه تو کلاس ، معلمه اومد بالا سرم اونقد چشماش گرد شده بود ک نگو
همچين گف از تو توقع نداشتم ک يهويي خجالت کشيدم:دي
اينم بگم من تقلب رو از دوم دبستان شروغ کردم:دي
تاثير حرفاتو ديدي حالا؟:دي

دستمال کاغذي حاوي پاسخ هاي سوالات مباني کامپيوتر توسط من دست به دست شد
مي دوني چيه اصلا فاطمه من در جلسه امتحان بدون برگه تقلب مثل عامل بي عمل و زنبور بي عسلم

ميگن جار زدن گناه خودش گناهه، چقدر من و تو گناهکاريم!

من ميدوني چيکار ميکردم؟ تقريبا همه ي اين کارا رو ميکردم ...يادمه سر تقلب خيلي خنده ام ميگرفت! کيف ميکردم واسه خودم يه بار خنده ام از حدش گذشت و مراقب متوجه شد و برگه ام رو گرفت.
يه بار هم يادمه دوستم خونده بود و من نخونده بودم بعد وقتي اون برگه اش رو داد و رفت ، مراقب رو صدا زدم و بهش گفتم برگه ي دوستم رو بهم بده تا از روش بنويسم، اونم داد... به همين سادگي ... به همين خوشمزگي...

خاك عالللللللللللللم
مهندس مارو:))