• وبلاگ : كوچه اي براي گفتن
  • يادداشت : نصيحته خواهرانه به خواهرم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + MMS 
    واي خدا شماها کي بودين ديگه!! من کلاً تو تمام دوران تحصيلم يادم نمياد که يه نمره تقلب کرده باشم، البته نمي گم به فکرش نبودم، اما بلد نبودم، تو دوران دبيرستان يه روز با مامانم صحبت مي کردم نمي دونم صحبت از چي شد مامانم بهم گفت تقلب نکني و يه جمله ي ديگه هم گفت، از اون روز تصميم گرفتم به جاي فکر کردن به بقيه يا اميد داشتن به ديگرون از خدا بخوام که کمکم کنه، و هرکسي سر جلسه مي گفت تقلب برسوني يا ... بهش رک مي گفتم شرمنده من تقلب نمي کنم مي توني خودت نگاه کن بنويس، اوج اين اتفاق توي امتحان سيستم عاملم بود، درس خونده بودم اما خودم مي دونستم ک نمرم در اون حد نبود، اما نمي دونم خدا چه جوري کمکم کرد و نفر دوم کلاس شد نمرم!!! خودم حاج واج مونده بودم.
    پاسخ

    واي اسمِ سيستم عامل رو آوردين يادش افتادم !!! هيچي بلد نبودم نمي دونم چطوري پاس کردم ،،،، // البته که کارِ درسُ شما مي کردين ولي ديگه ما ام اينجوري بوديم ديگه ، نادم و پشيمان !!!! خوش بحالِ شما ... يه جورايي بد به حالِ ما