حالت من الان:
من احصاب ندارم
خشن نباشيد:دي
نصيحت بسه بريد سر خونه زندگيتون
دوس جون باشيد
ناناز باشيد
مهلبون باشيد
اون روي منو بالا نياريد
دهفا کار بدي بيده:دي
بعله! خشن صحبت كردي باهام خب!:(
مگه به خونه مام چسبيده اونجاها؟؟؟؟ بعدشم مگه من قرار ميذارم؟! به من چ اصلا!
عجب آدمي هستيا!
من كه اونشب گفتم نميام....گفتم رفتي التماس دعا!
انصافتون رو شكر! راضي بوديد من از 6 صب پاشم؟!؟! فكر آدم نيستيد كه خونش اون سره دنياس! فقط فكر خودتون دو تا بوديد! نه خداييش انصاف داريد شما؟!؟؟!
اوح اوح
دني اين چرا با من خشن حرف ميزنه!؟!؟؟!
صد دفعه گفتم جلوي خودتو نگير!
صد دفعه گفتم به روش بيار!
گوش ندادي اينم نتيجه ش! خودت كردي كه تقصير خودت بود!!!:دييييييييي
انتظار ندارم ربط اين شعر رو به پستت متوجه بشي :ديييييييييييي
همينجوري چون اسمامون فاطمه هست گفتيم يه کم دور هم پز بديم :دي
خدايا مشکل فاطمه جون مون رو حل کن...
دل من در پي يک واژه بي خاتمه بود / بهترين واژه که آمد به نظر فاطمه بود