به به
ديشب که گفتي پست ميذاري گفتم الان ميخواد يه پست ضايع بذاره دوباره و مناسبت توش بگه يا اندر باب خودسازي بگه
اما ديدم نه بابا! ترکوندي. دمت گرم
ديگه داشت باورم ميشد وبت رو به شکل تابلو اعلانات يا نهايتا تقويم نگاه کنم.
منم دوستت دارم دوست جون.
اما يه چيزي: اولين قرار وبلاگي رو ننوشته بودي که با يکي از عزيز ترين دوستات برگزار شد در پارک شهر!!!! :دي
تازه به مرض من مبتلا شديييييييييي:))
گفتم يه چن وخته زير چشات گود شدهــــــــــــــــ!!! نگو به خاطر همون بوده!!:دييييييييي
سلام دوست من
خوشحالم جز دوستانت هستم
پست خوب و مفرهي بود ممنون
و مشتاق به زيارتتان ره گذر جان
همه مث ما نيستن كه تاميگيرن جار بزنن:دي
تقويم خودتي و .... !!!!!
ئه؟ مگه اي دي اس ال گرفتي؟ به سلومتيييييييي دس دس:)
آخي نازييييييي چه گذشته اي:))