وبلاگ :
كوچه اي براي گفتن
يادداشت :
ياد بچه گي هاي شيرينم...قسمت دوم
نظرات :
12
خصوصي ،
33
عمومي
پارسي يار
: 1 علاقه ، 2 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آفتابگردون
آخيييييييييييييييييييييييييييييي.... نميدوني با من چه کردي رهگذر جونم..... هر کدومو که ميديدم با خوشحالي داد ميزدم آره!! آخيييييييييييييييييي.... من عاااااااااشق ايکيوسان بودم! زنگ تفريحه! زنگ تفريحه! (اصلا تو وبلاگ يک زن و شوهر قسمت زنگ تفريحي که گذاشته بودم از روي همين کارتون بود!!!!) جولز و جولي.... با برادرم دستامونو ميداديم بهم که مثلا ما اونائيم! سرنتي پيتي رو که ديگه نگو.... چاق و لاغر.......... خاله ريزه.... دختر مهربون که عااااااااااااشقش بودم و خاله م برام يه گل گردن دختر مهربون خريده بود بس که دوستش داشتم! زنان کوچک........واااااااااااااي.... چقدر منتظر مينشستم پاي تلويزيون تا شروع شه! از مدرسه ميومدم و خسته و مونده غرق تماشا ميشدم و کيف ميکردم..... اون رنگارنگ ها که عکسشو گذاشتي.... وااااااااي.... آتاري!!!! اونقدر بازي کرده بودم که مريض شدم يه مدت!!!! اون دفتر و کتابها...... وااااااااااااااااااااااااااااااااااي..............
پاسخ
عزيزززززززززززززززززززززززززززززززززززم...