اون اوایل ازدواج که طبیعیه کنتاک کردنا! مام کنتاک داشتیم خب و الان کمتر شده، منم یوقتایی تو نوت گوشی مینوشتمو خودمو مثلا خالی میکردم:) حالا اینا رو بخونید یکم بخندین:
شمالیها قدرنشناسند،
نمک به حروم، نفهم و ،
بی منطق و در تمام طول عمرشان هم نخواهند فهمید چقد بیخود و مزخرف و حوصله سر برند.
نمیدانم به خاطرِ شمالی بودن است؟ یا به خاطرِ رطوبتِ زیاد، یا به خاطرِ ...
اگر به هر خاطری باشد باز هم دلیل نمیشود که اینقد نمک به حرام باشند شمالی ها.
با چشمانی میبینند که فقط تا انتهای دماغشان بُرد دارد. شاید چون دماغشان بزرگ است
شایدچون، شاید چون .. اکسیژن یعنی اگر زیاد به مغزبرسد آدم قدرنشناس و نمکبهحرام میشود؟؟؟
فکرنمیکنم! یعنیقدرِ زحمت و قدر .. یعنی؟؟؟ مگهمیشه؟ مگهداریم؟ آخهاینقدرنمکبهحرومی؟؟؟
اصلاًبیسابقس!!! یاد ندارم!!! اینقد؟؟ اصلاً نمیتونم درک کنم..
یه وقتی شنیده بودم که شمالیا زیرآبزنن موقع به حسابِ حسادت گذاشتم
ولی الان با بندبندِ وجودم کاملاً دارم درک میکنم که شمالیا واقعا و تحقیقا و
حتما زیرآبزنن و حتی به خودشونمرحمومروتندارنچهبربهعروسشون...
اصلا نمیتونم عمق فاجعه روبراتون توضیح بدم
اگه میتونستم به کلمه بیارم حتما به توصیفِ زیبایی ازین همه نمکبهحرومی مینوشتم
ولی مطمئناً نمیشه که نمیگم وگرنه حتماً با گفتنش میتونستم آروم بشم و حداقل خنک بشم.
اینبینشوهر هم مستثنینیست و سردستهی نمکبهحروما حتما همونِ. اصلا نمیتونم بفهمم ... عجبا ...
یعنی میشه؟یعنی داریم؟ هیچ خطه ای از ایران حداقل اینجوری ندیدم. یعنی ...
یعنی بخاطرِ سبز بودنِ؟ به خاطرِ مرغ و خروسِ؟ به خاطرِ زمینِ؟به خاطرِ پولِ؟؟؟ به خاطرِ غیبت کردن و پشت هم انداختنِ؟
به خاطرِ چیه این همه نمک به حرومی!نه؟ واقعاً یکی به من بگه!نه جانِ من. تو رو خدا...
عع!!! عاخه هنگ کردم خب/والّا که نوبره… ولی به دماغ ربطی نداره الان فهمیدم.به شعور ربط داره.
یه عدّه ای بیشعورن. تا وقتی بفهمن که شعور هم میشه داشت. وگرنه تا آخر عمرِ آشغالشون هم خودشونو عذاب میدن و هم اطرافیانو زجرکُش میکنن ...
توی پرانتز به خدا بگم که: آ خدا ... این امتحانات کی تموم میشه؟
تا اَبد از شوهر شانس نیوردم؟ هیچ اُمیدی نیستا ...
این یکی از هفت تا دولت آزادِ ... یعنی اصلاً اَبدا و .../ غلط کردم ... خدایا هزارکرور شُکر./
پ.ن: حالا این همه فحش و فضاحت که تو این نوشته هامه! فکرکن همسری خونده :-))) روحم شاد و یادم گرامی باد. نه بابا! بنده خدا یه بیست سی تایی نوت خونده حالا امشب میگه فهمیدم همسر آرزوهات نیستم :/ میگم از کجا فهمیدی منکه نگفتم :-)) بعد فهمیدم باز اوقات بیخوابی رفته گوشی منو شخم زده و فهمیده خیلی مورد علاقمه :) حالا میگه میخواد مورد علاقه بشه خخخخ ببینیم و تعریف کنیم.
پ.ن: چهل سالگی انقلاب عزیز مبارک.