سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این شبها همگی شاملِ فیلم نگاه کردن بهمراهه خواعرشوعرم میشه چون جفتمون بی شوعریم! البته اون تقریبا تا ساعت سه و چهار صبح بی شوعره و من تمام شبها و روزهای این مدتو در این حالت بسر میبرم. حالا فیلم میبینیم و فیلم و فیلم!!! فیلمهای هنری و دلخواهِ فلامک که من دانلود کردم و فیلمای آبجی که ظاهرا شادتر و سرزنده تر از فیلمای دپسرده ی منه!؛-) حالا این موضوع جالب بود که دیشب در حینِ انتقاله فیلم از مینی لپ تاپِ آبجی به هاردِ من!!! سیل عظیمی از ویروسها متبلور شدن که باعث شد تمام عکسایی که قبلا از تو هارد دیلیت شده بود قابل رویت بشن! حالا فکرشو بکن چیا اومده بود؟ :))) عکسایِ اسمشو نبر :)) عکسای عروسیشون، مهمونیاشون، مسافرتاشون!!!:)) و از همه بامزه تر کلیپای رپ خونیِ جنابِ نامبرده!!! ینی کر کر خنده بودا ! البته با این ضمیمه که قبلاً طی مراسمه فضولی کنونی تقریبا بیشترشو دیده بودم و ریکاوری شده بود ولی برای آبجی جالب بود که مونده بود اینا از کجا اومدن؟:/ و البته بدستورِ نامبرده باز دیلیت شدن. منم عکسای جوونیامو بهش نشون دادم و کلی هیع کشیدم که چی بووودما!!! پیر شدم پیـــر!!! 

دیگه اینکه کماکان زندگی جغدوار ادامه داره و الان هشت صبحه که هنوز نخوابیدم! شایانِ ذکر است که بخاطر اتفاقِ دیشب فکرم مشغول شد یحتمل. 

_ چهل و یکمین روز است. 


+تاریخ سه شنبه 95/6/16ساعت 9:4 صبح نویسنده ره گذر | نظر