سالها قبل این وبلاگ همدرد و مونس روزهای تنهایی بود و حالا تنهایی جایی که به ذهنم رسید بهش پناه بیارم اینجاست...
چهارماه و چندروزه که مادر شدم
فعلا همین و تمام
+تاریخ دوشنبه 98/12/26ساعت 2:4 صبح نویسنده ره گذر
|
نظر
روزهایی را میبینی، باورنکردنی.با کسانی آشنا میشوی که کاش نمیشدی و با کسانی روبرو میشوی که آرزو میکردی کاش زودتر دیده بودی.زندگی جاریست ، خوب زندگی کنیم.ثانیه ها برنمیگردند و ما مسئول تصمیمات خویشیم.
اینجا مینویسم، هر وقت فرصتی داشته باشم. ازینکه اثری از خودم توی این دنیا به جا بذارم حس خوبی میکنم ، 14 سال از اولین پست اینجا میگذره ، قطعا من آدمِ اولین پستم نیستم