رسیدهام به خدایی که اقتباسی نیست
شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست
خدا کسیست که باید به دیدنش برویم
خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست
فقط به فکر خودت باش، ای دل عاشق
که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست
به عیبپوشی و بخشایش خدا سوگند
خطا نکردن ما غیر ناسپاسی نیست
دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
پ.ن: ازم میپرسه شاعر مورد علاقت کیه؟ یکم فکر میکنم و میگم فاضل نظری. نسل ما فکر میکنم آخرین نسل بود که یسری اصول براش مهم بود، درست بعد ما یعنی کساییکه دهه هفتاد بدنیا اومدن یه مدلی هستن. درسته که مواردی هستن که نشون میده شامل رویشها هم شدن ولی یجورایی ریزش دارن که دهن وا میمونه. پرمدعی و باآرزوهاییکه تمومی ندارن و یه نگاه بالا به پایین که خیلی طلبکاره. اینا خواهرم بود و البته عروس هم ازین قائده مستثنی نبوده. حالا اینارو بیخیال. خداروشکر بخاطر پدر و مادرم، تنشون سالم و لبشون خندون، این روزا دختر خونه ی پدرم بیشتر تا خانوم خونه خودم. از کنارشون بودن احساس خوشبختی میکنم و دلم پرشادی میشه که دارمشون. تا های بعدی بای :))
من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله، در تأخیر آفات است
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است...
ز من اقرار با اجبار می گیرند، باور کن
شکایت های من از عشق ازین دست اعترافات است
میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم
که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است
اگر در اصل، دین حُبّ است و حُبّ در اصل دین، بی شک
به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است...