سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه ماژیک دستش میگیره و مدام داره خاطرات بد رو سیاه می کنه ..
خط خطی شون می کنه تا نبینه ...
سعی داره نادیده بگیره دشون
چشم می بنده روی اتفاقت بد ...
ولی اون خاطرات همیشه همون جا هستن ، حتی اگه خط خطی شده باشن...
با اینکه خوب می تونه ببخشه بقیه رو ...
با اینکه کینه به دل نمی گیره ...
ولی چند تا اتفاقه بد روی همدیگه .... قوزبالاقوزه!!!

حالا دیگه ماژیک سیاه رو زمین گذاشته ،
دیگه دعا نمی کنه خدا صبرش رو زیاد کنه ...
حالا داره برای اتفاقه معجزه ای محال دعا می کنه ...

پ.ن: این پست بدونه شرح می باشد.
پ.ن: شام میخوام میگو درست کنم.


+تاریخ یکشنبه 90/11/23ساعت 2:24 عصر نویسنده ره گذر | نظر