سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز که اینجا اولین روزه کاری بود ، من مثل همیشه آماده رفتن به محل کارم شدم.........وقت ناهار که شد همه از اسکار حرف میزدند ......از جرج کلونی......آنجلینا....و پنولوپه کروز که هم وطن خودشون بود و من هم امروز با افتخار و غرور تو بحثشون شرکت کردم......وای که چه حس قشنگی بود اینکه از ایران فرسنگها فاصله داشته باشی و با افتخار از سرزمینت و مردم با صفاش حرف بزنی.......مدیر شرکتمون امروز با اینکه اسمه اصغر فرهادی رو خیلی کج وکوله تلفظ کرد ولی برای من قشنگترین اسمی بود که امروز شنیدم.......شما ها تو ایران بودید و انقدر خوشحال شدید ولی ماها که از ایران دوریم هم امروز رو در کنار شما شاد بودیم........این جایزه چه از دیده بعضی ها سیاسی و چه هنری.....
همین که باعث شد تو یه مملکت خارجی به خودم ببالم ونام کشورم رو پر آوازه کنم برای من کافی بود.....
با آرزوی بهترینها برای سرزمینم.

پ.ن: متن بالا رو از یه جایی کپی کردم


+تاریخ دوشنبه 90/12/8ساعت 7:56 عصر نویسنده ره گذر | نظر